پـلاکــ1ــــ

۷ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

 

همیشه وقتی وضو میگیرم میرم سمت اشپزخونه یه دو لیوان اب میخوردم قبل ماه رمضان|:

امروز هم همینطور شد وضو گرفتم خیلی احساس کردم خیلی تشنمه

همین که خپاستم لیوان اب رو نزدیک دهن مبارک ببرم :دی

یکی از درونم صدام زد هعی حواست کجاست تو روزه ای|||:

 

دیروز شله زرد درست کردم :دی

هرچند خودم دوست ندارم ولی یه دو قاشق میخورم خیلی خوشمزه هم شده بود:دی

 

  • مر یمی

اگه کولر نبود ما تو خوزستان یا پخته بودیم یا سوخته  والا(((:
کی میاد باهم بریم عمان :دی

  • مر یمی

 

 

 

 

 

  • مر یمی


حلول ماه رمضان رو به همه تبریک میگم

انشاءالله ماه خوب پر خیر  و برکتی باشه واسه همه

***

ما ادما انسانهایی عجیبی هستیم انقدر تو طول سال بدی میکنیم

دل میشکنیم، مسخره میکنیم همدیگرو هر جوری که دلمون بخواد در مورد هم بد 

قضاوت میکنیم ،به هم دروغ میگیم ،غیبت و تهمت که دیگه نگو

ولی همین که ماه مبارک رمضان میشه اون وقت که ورق بر میگرده

 

مهربون میشیم واسه همه از بچه کوچیک گرفته تا پیر و سالمند


دیگه به کسی نمیخندیم ،غیبت و تهمت  نمیزنیم،

قضاوت نمیکنیم همدیگه رو خلاصه فکر میکنیم ادم شدیم 

چرا ما ادما اینطوریم خوردمون رو گول میزنیم یا ....


#سال86رفتیم سوریه خیلی خوب بود

شب عید سعید فطر صبح عید اونجا بودیم

واسه نماز ظهر  رفتیم حرم بی بی زینب

اونجا حسِ غریبی میکردم وقتی اذان گفت  بیشتر ا

اشهدان علیا ولی الله

رو نشنیدم  گریه ام گرفت ...

ولی تو حرم حضرت رقیه نه  این حس رو نداشتم 

اینا رو گفتم که به این برسم 

اونجا بهمون گفتن حواستون به کیفاتون باشه

تو ماه رمضان کسی دزدی نمیکنه ولی امروز دیگه ماه رمضون نیست 

واسم جالب بود که چرا اینطورین ادما!!!!

چه خوبه همیشه ماه مبارک رمضان باشه

  • مر یمی


یه زمانی دانشجو بودیم :دی

یادش بخیر تمام مدتی که امتحانات پایان ترم بود 

همه بچه های خوابگاه شبا بیدار بودن و سخت مشغول درس خوندن

هر شب هم همینو میگفتیم که از ترم بعد درسامو مبخونم که اینطوانباشته

نشه و بهم سخت نگذره ولی کو یه بارم نشد تو طول ترم درس بخونم :دی

یکی از بچه ها میگفت خدا تو رو خدا (((:

اگه قرار بعد امتحانام بمیرم همین الان جونمو بگیر که انقدر درس نخونم اون وقت خیلی 

زورم میاد ((((:

  • مر یمی


دیروز با ابجیم رفتم سونو گرافی خیلی شلوغ بود ابجیم باید کلی اب میخورد 

واسه همینم با اینکه از قبل نوبت داشتیم مجبور شدیم بمونیم یه چند نفری برن داخل

تا  ابجیم وقتش بشه

تو این فاصله هر خانمی با شوهرش میرفت داخل وقتی شوهره میومد بیرون 

لبخند بر لب و بعضیا هم نیش تا بنا گوش باز 

حداقل یه دو دقیقه ای تو عالمه خودشون بودن وقتی متوجه میشدن داریم 

نگاهشون میکنیم به خودشون میومدن و منم بهشون لبخند میزدم 

یه جورای بهشون میگفتم تبریک میگم منم از خوشحالیت خوشحالم  مثلا:))به نظرم این لحظه بهترین  لحظهزندگی هر پدر و مادریه که از سونو صدای شنیدن قلب بچه شون رو می‌شنون


  • مر یمی

یه چند روزیه خیلی بی حال و حوصله ام

دلیلشم نمیدونم !

شاید بخاطر کسلیِ این هواست 

هوای این فصل اینجا رو دوست ندارم 


****

توی باغچه خونمون درخت نخل و انار داریم 

منتظر رسیدنشونم

چیدن رُطب از درخت خونه خودت حس خوبی میده 

بچینی و باهاشون رنگینک درست کنی

به به دهنم اب افتاد:دی


  • مر یمی